جنون پرواز

مینوشتم، زمانی که بسیجی بودم...

جنون پرواز

مینوشتم، زمانی که بسیجی بودم...

جنون پرواز

اللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِف نَبِیَّکَ
خدایا خودت را به من بشناسان که اگر خودت را نشناسانى پیامبرت را نشناسم

اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَ
خدایا رسولت را به من بشناسان که اگر رسولت را نشناسانى حجتت رانشناسم

اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینى
خدایا حجتت را به من بشناسان که اگر نشناسانى از دین خود گمراه گردم.


اللهم عجل لولیک الفرج .
اللهم احفظ قائدنا امام الخامنه ای .

آخرین نظرات
پیوندها

یاد روزهایی که مینوشتم و می‌نوشتیم به خیر...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۹ ، ۱۸:۲۳
Sara293
 

 

 

خدایا ...

ای مونس نجواهای پنهان!

هر که خلوتی با تو ساخت، خود را یافت و هرکه به دیگران پرداخت، هستی اش را در ازدحام نفوس باخت. لذت خلوت با خودت را به ما عنایت کن!

ای خدای قریب!

درِ خانه را گشوده ای و باب بهانه را بسته ای.

از تو نزدیک تر کیست؟ و از خانه تو امن تر کجاست؟

به کدام رو و با کدام رو می توان گریخت؟!

اینک این کوی تو و این دل هرزه گرد...

ای خدای اجابت!

هیچ خواستنی در آستان تو بی اجابت نمی ماند. ما را خواستن بیاموز.

ای خدای مهدی!

شیعه آخرالزمان را همین شرمساری بس که محبوب و مرادش مدام یاد او کند؛ «و لا ناسِینَ لِذِکرکُم». و او هیچ از مراد خویش یاد نکند. ما را از این شرمساری برَهان.

خدایا!

نگاه نافذی عنایت کن که از وسیله ها و واسطه ها بگذرد و تو را در پس و پشت همه وقایع ببیند.

خداوندا!

به ما آنچنان فراستی عطا کن که عشق را از هوس باز شناسیم و نور رحمان را از نار شیطان تمیز دهیم و میان حقیقت و باطلِ حقیقت اندود فرق بگذاریم.

خداوندا!

دینمان را از سیاستمان جدا مکن و دینمان را ابزار سیاستمان قرار مده و دینمان را تابع سیاستمان مپسند.

خدایا!

میان دست کوتاه همت ما و خرمای نخل معرفت، نسبتی برقرار کن تا بیش از این در تنگنای جهالت نمانیم.

خدایا!

فهم نعمت هایت اسباب شرمساری است و نفهمیدنش، عین زیانکاری. و ما را در همه عمر جز این دو حال چه حالی است؟ پس ما را مدام در کار شکر و استغفار بدار.

خدایا!

معرفت بندگی، نصیب فرما! حال نیایش و روح عبادت!

خدایا!

هیچ کس نیست که به تو محتاج نیست. به ما، امّا، بال اشتیاق عنایت کن، نه پای احتیاج.

خدایا!

سبک آمده ام و با دست های تهی؛ سنگین بازم گردان.

خدایا!

سنگین آمده ام و با کوله باری از گناه، سبک بازم گردان.

خدایا!

بازم مگردان

 

 

تمنای دعا...


 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۱:۳۲
Sara293

امروز نزدیکای ظهر بابام زنگ زد که دخترم آقا حالش خوبه خوبه مگه نه؟

گفتم اره چطور مگه؟

گفت:توراه داشتم میرفتم جایی یه دفه یکی از دوستام زنگ زد که یکی از خبرگزاری ها گفته آقا بیمار شده(دورازجون)واسه همین خیلی نگران شدم که قضیه ازچه قراره،اصلا نمیتونم از استرس رانندگی کنم.

گفتم باباجونم خیالت تخت تخت،آقا آقای این انقلاب و این کشوره وبه لطف حضرت حق تا ظهور حضرت یار (عج)سایشون رو سر این انقلاب میمونه،بدون شک.

گفت :راضیم خدا از عمر8تامون هرکدوم 10سال کم کنه و به عمر آقااضافه کنه!ولی همیشه سالم وسلامت بمونه!!!اون حافظ دین اسلامه باید باشه.

من...

اولین باربود اوج عشق پدرم رو به حضرت آقا با تمام وجود احساس کردم.

اولین بار بود باباگفت شما همه فدایی آقاباشین حتی یاس کوچولومون (اولین نوه خانواده ،8ماهه).

.

تا چند دقیقه پیش همش زنگ میزد این ور و اون ور که سراغ بگیره ومطمئن شه همه چی رو به راهه.

(متوجه شدم خبریه که علی الظاهر تو برخی رسانه های کینه ای درحال پخشه و کسانی هم که خبررسانی کردن منبعشون فقط ماهواره بوده...).

.

.

واما

هیچ اهمیتی نداره شما عده ی قلیلی که  به خاطر سیاهی دلتون نمیتونین عشق وزیبایی این  انقلاب و حضرت آقارو تو دلتون جا بدین چی میگین و چی مینویسین و چیکار میکنین.

همانطور که حضرت روح الله(ره)فرمودن (دست های خدا درجریان این انقلاب حضور داشت)،آمریکا واسرائیل وتمام سران استکبار داخلی وخارجی مخالف این نظام  بدانند که بازهم خدا حامی این انقلاب و رهبر واین مردم خواهد بود،وآنها اگر با ما مقابله کنند بدون شک شکست خواهند خورد همانگونه که تا الان شکست خورده اند.

 

وبعد از خدا نیروی بی رقیب عشق این مردمه که جان کف دست گرفته و پشت سراین انقلاب ایستاده اند ،عشقی که در هیچ برهه ای از تاریخ نظیر نداشته ونخواهد داشت،واین همان نیرویی ست که هرگز توان شکست آن را نخواهید داشت.

پدر من تمام زندگی وخانوادشو فدایی رهبرمیدونه،عشق به ولایت تو وجود تک تک ما مردم ایران اسلامی نهادینه شده و باولایته که زنده ایم .همه ی مردم مسلمان ولایی این کره ی خاکی فدایی دین محمد رسول الله(ص) هستند.

واین عشقیست که استکبارهرگز نمیتواند آن را درک کند.

 

 

 

 

به قلم  :بیمارخنده های تو

 

 

 

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۴۵
Sara293

                                بسم الله الرحمن الرحیم

                       لاحول ولاقوة الا باالله العلی العظیم

 

                                                                      

نزدیک 1ساعته دستام  دارن صفحه کلیدو نوازش میکنن ولی دریغ از نوشتن ،حتی یک کلمه....

خیلی وقته ننوشتم البته به قول یکی از همسنگری ها قلممون هم

 چندان شیوانیست  به هرحال.

 

دیدین وقتایی که خیلی حرف واسه گفتن دارین  و تو آرشیو ذهنتون دنبال بهترین لغت ها میگردین کمتر  پیدا میکنین ،واژه ای  که حرف دلتون  رو تو خودش بگنجونه؟؟

الان این حس رو حس میکنم.

اونقد حرف دارم که تو این  پست فقط تیتر وار مینویسم و رد میشم،

رد میشم از تمام اتفاقای این  چند ماه ، این چند ماه که به اندازه ی چند سال پیر نه!!!!!!!بزرگم کرد .

 

    غزه:

یکی از دوستام میگفت تو باید حاج احمد متوسلیان رو خیلی دوست داشته باشی چون خدمت  وشهادتش تو منطقه ای بوده که همیشه میگی اسم اونجا  باشهید وشهادت  گره خورده...

*امان از رمضان با تمام حالا وهوای غریبش

*وامان از رمضان غزه ، که تلاقی خون بود  و ورزش ، و یک توحش مدرن به معنای واقعی.

*یه سیب افتاد ونیوتون جاذبه رو کشف کرد صدها کودک فلسطینی به زمین افتاد وکسی انسانیت روکشف نکرد

*ولی این بار نیاز به نیوتن نبود چون صدای زجه ی کودکان مظلوم غزه انقدر بلند بود که وجدان های درخواب رابیدارکند واسرائیل وامریکای جنایتکار وسران نامسلمان کشورهای مسلمان عربی  را رسواتراز همیشه  کند.

 

 اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ

 

کرب وبلا:

رفته بودم خونه ی اقاماشاالله  خانمش گفت نیست رفته کربلا ،عصر که  برگشته بودم دلم گرفته بود نشستم تو حیاط  باخودم گفتم، بیا ما تو حسرت یه لحظه دیدن بین الحرمین داریم میسوزیم،انوقت ارباب خونه ی اقا ماشاالله که میاد هیچ  سال به سال هم دعوتش میکنه کرب وبلا.

همون لحظه گوشیم زنگ خورد یکی از دوستان سابق بسیج بود گفت فلانی  یه کاروان داریم واسه کربلا میای بریم؟؟

....

دلمو حسابی اماده کرده بودم  که تا چند وقت دیگه ماهم کربلایی میشیم،گذشت وگذشت تا چند هفته قبل سفر ،که حرام زاده های داعشی وارد عراق شدن و مرز بسته شدوسفر ماهم کنسل .

ولی  خوبه حالم ،نرفتم ولی دلم رفت.

ما موندیم و گفتن یه

آخ حسین

۳۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۳ ، ۰۳:۱۰
Sara293

شهیدحسن رضوان خواه

 

هوالمحبوب

((یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ

إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ))    (حجرات 13)

ای مردم!ما شمارا از یک زن ومرد آفریدیم وشما را تیره ها وقبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، (اینها ملاک امتیاز نیست) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقوی ترین شماست،خداوند دانا وآگاه است.

 

 یه مسئله ای که مهمه وباید بهش اهمیت داده بشه وظایف زنان منتظر دراخرالزمان هست البته  درتمام دوره ها وزمان هامهمه  ولی چون هرچی به اخرالزمان نزدیک  تر میشیم دشمنی ها، بغض ها و حملات دشمن گسترده تر میشه پس مسئولیت ها هم به تبع اون سخت ترمیشه. و قرارگرفتن درتند بادهای سخت زندگی نیازمندداشتن ایمانی خالص است وفقط کسانی که به ایمان رسیده باشند میتوانند به سلامت از این برهه عبورکنند .مهمترین قسمت جهاد اخرالزمان برعهده ی زن هاست ؟؟؟ !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

تو بحث جهاد به مرد گفتن برو بجنگ وبه زن گفتن از خانه وخانواده مراقبت کن !تو این مورد حتی برخی بچه های انقلابی و مذهبی انتقاد دارند ومیگن ماهم میخوایم  اسلحه بگیریم  بجنگیم چرا من نمیتونم جزو مدافعان حرف زینب برم سوریه؟چرا من نمیتونم تو خط مقدم باشم؟چرا مردا باید برن شهید بشن ما بمونیم بچه هاشونو بزرگ کنیم و بار خانواده رو به دوش بکشیم؟  منم میخوام همراه همسرم برم منم میخوام شهید بشم .خب اگه قرارباشه همه برن خط مقدم پس عقب جبهه رو کی پشتیبانی کنه؟ بله ما تو خیلی از جنگ ها زن داشتیم از صدراسلام گرفته تا انقلاب ،جنگ 8ساله وانقلاب های حال حاضرتو منطقه و نبرد نهایی که 50تن از سرداران سپاه امام زمان زن هستند واین یعنی اینکه تو خط مقدم هم میتونی باشی!

تو باید مردانه بایستی  ومردت رو راهی جبهه ها کنی بدون کوچکترین دلهره وپشیمانی .8سال دفاع مقدس خودمونو نگاه کنید ببینید زنها چطور جنگیدن چطور پای ارمان ها وارزش هاشون وایسادن باتمام سختی ها و مشقت ها پس مرد بودن مختص مرد نیست. منظورما مزین بودن یک فرد به صفاتی چون مقاومت، معرفت و جوانمردی است. این صفت در بسیاری از زنان هم وجود دارد تو هم میتونی مرد باشی !

۲۷ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۳۳
Sara293

بسم الله الرحمن الرحیم

اینه شو جمال پری طلعتان طلب.                    جاروب زن به خانه و پس مهمان طلب

"اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ

امام صادق (ع ) فرمودند : « این آیه در مورد مهدی از آل محمد(ص) نازل شده ، به خدا سوگند مضطر اوست . هنگامی که در مقام ابراهیم دو رکعت نماز به جا می آورد و دست به درگاه خداوند متعال بر می دارد دعای او را اجابت می کند . ناراحتی ها را برطرف می سازد و او را خلیفه روی زمین قرار می دهد ..

حاج اقا من قیافه ام اینطوری خوبه؟این حرفم غیبت میشه؟ به بقیه نگاه کنم اشکال داره؟این لباسو بپوشم بده میشه؟

فرض کن امام زمان الان کنارت حاضره این لباسو میپوشی؟این حرفو میزنی؟

خب باشه توبه که هست اصلا گناه هم بکنم خدا توبه پذیره میبخشه!

(چیکار به بخشندگی خدا داری ؟ تو دل امام زمانتو سوزندی خداارحم الراحمین هست درست ولی چون خدا توبه پذیره باید تو هی گناه کنی ؟هی دل امام زمانو به درد بیاری؟اونوقت ادعا میکنی منتظر هم هستی؟

تو باید سعی کنی با تعهدت ،با عفافت،باحجابت،باغیرتت،بانگاهت،با زبونت،با جهادت،با علمت امام زمانت رو راضی کنی سعی کن  بین این همه ادم تو کسی باشی که امام زمان وقتی یادت افتاد صورتش به لبخند باز بشه وبگه خدایا این بنده رو حفظ کن.نه بشینه صبح تاشب به خاطر گناه های تو گریه کنه وهی بگه خدایا به خاطر من مهدی ببخشش.

انسان یک گوهروجودی داره به نام ایمان واین گوهررو باید به قیامت برسونه تا سعادتمند بشه حالادرعصرغیبت و درواقع هرچه به ظهور نزدیک تربشیم بادو جنبه خوب وبد مواجه هستیم .بد از این نظر که شیطان ودست اندرکارانش سعی میکنن این گوهررو از انسان بگیرن و خوب ازاین جهت که افراد اگه بتونن باتمام سختی ها این گوهررو حفظ کنن میتونن جزو کادر امام زمان باشن

(به قول حاج اقاملایی:فرض کنید این دنیا مثل یه باشگاهه وشما باید خودتون رو باتمرین برای مسابقه فینال اماده کنید)

*امام سجاد (ع) فرمودند :منتظران مهدی (ع) درعصر غیبت به اندازه ی 1000شهید قیمت دارند!!

انتظار یعنی چی؟

۱۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۰۸
Sara293

برااسفند اسفندی دود کنیم!

عجب ماهیه این ماه!

حمید باکری : 6 اسفند
حاج حسین خرازی : 8 اسفند
امیر حاج امینی : 10 اسفند
حاج ابراهیم همت : 17 اسفند
حجت الله رحیمی : 18 اسفند
عبدالحسین برونسی : 23 اسفند
حاج عباس کریمی : 24 اسفند
مهدی باکری : 25 اسفند
 

ومن جاماندم از سفر به جایی که میخواستم چراغ تکلیفم را امسال انجاروشن کنم!!!!

دیرزمانی ست اهل احساسات پوشالی شده ام وفرسنگ ها ازسیاره شهدادور،غفلت وغروروتکبرزیرپوستم لانه کرده پروانه های احساسم شدند کلکسیون .

دیگر شبها هرچه به اسمان نگاه میکنم ستاره هابرایم دست تکان نمیدهند،این روزها تکان های دلم سطحی شده و هیچ زلزله  وشوکی کارسازنیست تامراازخواب غفلت بیدارکند

انقدربوی مردارگرفته ام که کرکس های گناه رهایم نمیکنند

شهید ،شهید رانمیتوانم هجی کنم

اماتو فکه!!!

کمکم کن تاعادت کنم عادت نکنم هرچند فرسنگ ها از رمل هایت دورم، دور دور

فکه اوینی راباهمه ی خوبی هایش حسن باقری را باهمه مظلومیتش ومجید بقائی راباهمه ی وقارش درمن زنده کن

فکه قول میدهم لباس احرامم رابیرون نیاورم

من خوب میدانم اخر کوچه ی گناه بن بست است ولی شهدا (لا تکلنی ال انفسی طرفه عین ابدا)

 

کاش میشد به عمق خاک های شلمچه کوچ کرد تارازهای سربه مهر و ناشنوده رادانست وفهمید.شلمچه یعنی جای قدم های مادر

خدایا تاوان کدوم گناهمه که فاطمیه تو قدم گاه فاطمه نیستم؟؟؟؟

سلام برتو طلائیه که بوی دستان خدامیدهی سلام برتو که عقربه های قطب نمای دلم سمت تو تعظیم میکند.

سلام برتو دهلاویه که بانام چمران عجین گشته ای وچمران یعنی عاشق ،قاطع،اراده ای اهنین چمران یعنی شاگرداول دانشگاه توحیدوشهادت.

سلام برتو فکه وفکه یعنی ازفرش تاعرش ،فکه محل نوشتن پایان نامه ی فارغ التحصیلان مدرسه ی عشق ودانشگاه دفاع مقدس است ،فکه یعنی نمره ی بیست ،پای کارنامه های بچه های بسیج .ومن ازدرک فکه عاجزم

دوکوهه ازچه چون ویرانه هستی؟تو خالی از گل وپروانه هستی! دوکوهه گو که گردان ها کجایند مگرنزدشهید کربلایند.

اروند متولد کربلاست.اروندگل الوداست ووحشی،هرچی سرراهش باشد رامی برد وحتی دل را.

شرهانی  سرزمین طلاست اگرنقشه داشته باشی راحت به گنج میرسی منظورم پلاک است یاهرچیزی که میتواند تورابه شهیدبرساند.

 

شما که داریدامسال بادعوت نامه ی ویژه ی مادر میرین جنوب دعا برای گنه کارانی مثل من که همیشهلحظه های اخر رفتنشون کنسل میشه یادتون نره خصوصا تو فکه

امسال مادر خودش دعوت نامه فرستاده ولی لحظه ی اخر من بی سعادت جاموندم

یازهرا

 

۲۸ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۵۶
Sara293

 

میدانم لایق میزبانی تو نبودم  اولین شاهد غیبت توست و دومین نظم  نفس هایم !چه راحت بی تو نفس میکشم!

برای همین میهمانم کردی؟ چون دلم بهانه ات راگرفته بود؟

بهانه؟
دلــــت که سر وعده برسد و جا بماند فاجعه رخ می دهد ...
انفجاری رخ میدهد به وسعت یکسال حسرتی که
روز شمارش از وعده خواهد گذشت...
حساب و کتاب دل که دست تـــو نیست ،
مثل بهانه گیر شدنش...
اصلا این دل کی برای تـــو بوده که حالا به نام خود زدی اش!؟
این روزها حال دل خوب و بد سرش نمی شود...
بوی سیب عجیب هوایی ام کرده...
به بهانه ای کلاف به دست در صف خریدارن نشسته ام...
تا نگاهم کنی.

 

 

 

انشاالله عصر راهی جایی میشم که( تجلی خانه ی پیغمبران است)

جایی که جای قدم های یوسف زهراست

 

دعاگوی همه ی همسنگرانم هستم

برام دعاکنید اگه میتونم سرباز اقام باشم برگردم اگه هم قراره باز سربارباشم...

 

۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۱۸
Sara293

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

امام علی ع فرمود: بدانید که گناهان اسبان چموشی هستند که مردم بر ان ها نشسته ولگامها یشان رها شده است .پس سوارانشان را در اتش می افکنند.

 

(آب، در عین حال که مایه حیات  تمامی جانداران میباشد، اگر مهار نشود، به صورت سیلابی جریان می یابد و باعث نابودی حیات بشر می شود. بنابراین، این پدیده حیات بخش نیز نیاز به سد سازی و مهار دارد و در صورتی برای بشر مفید خواهد بود که به هنگام نیاز، در کانال کنترل شده خاصی قرار گیرد و از دریچه مخصوصی، به مقدار نیاز، جریان یابد و در غیر این صورت، طغیان می کند و به باغ ها، کشتزارها و خانه ها سرازیر شده، همه را ویران خواهد ساخت.

در مورد انسان نیز نیروی غضب، برای دفاع و شهوت، برای بقای نسل، لازم است؛ ولی اگر این دو غریزه بر اثر افسار گسیختگی طغیان کنند، موجب بروز جنایات ویران گر و انحرافات جنسی و بی عفتی خواهند شد.

در نتیجه اگر جامعه بخواهد  از لوث گناه پاک شود و یا وجود خویش را از آلودگی گناه حفظ کند، راهی جز کنترل و تعدیل غرایز و تمایلات نفسانی وجود ندارد.)

 

راستش روز اولی که تصمیم گرفتم وبلاگ بسازم بااین نیت بود که دغدغه هام و دردودلام و هرچیزی که برام مهم بود وباید میگفتم رو بنویسم .چون خیلی وقت بود که حرفام تو دلم مونده بود ونگفته های زیادی داشتم واسه همین فک میکردم وقتی وب بزنم اونقدحرف دارم که روزی یه پست میذارم اوایل خوب (به روز)مینوشتم ولی رفته رفته خستگی از بلاتکلیفی و دورشدن از هدف اومد سراغم وباعث شد خیلی دل به کارندم  چون اون طوری که فک میکردم همسنگرا کمکم نکردن .گاهی باتمام دردی که تووجودم داشتم یه پست میذاشتم وانتظارداشتم باراه حلاشون بهم کمک وبه هم کمک کنیم ولی فقط به یه متاسفم وانشاالله درست بشه واللهم عجل اکتفامیکردن شاید که نه مطمئنا دغدغه هایی که من داشتم ودارم وهمیشه دربارشون حرف میزدم رو همه دارن، ولی نمیدونم چرا به نتیجه ای نمیرسیم همه میدونیم مشکل کجاست ولی راه حلی وکاری انجام نمیدیم.

۲۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۲ ، ۱۴:۳۳
Sara293

 

یاصاحب الزمان فرزندم رانذریاری قیام توکردم اورابرای ظهورنزدیکت برگزین وحفظ کن.

 

وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ.(5قصص).

و اراده ما بر این قرار گرفته است که به مستضعفین نعمت بخشیم و آنها را پیشوایان و وارثین روی زمین قرار دهیم.

حضرت علی(ع) درتفسراین ایه میفرمایند:

این گروه ال محمد هستند خداوندمهدی انها رابعداز زحمت وفشاری که برانهاوارد میشودبرمی انگیزد وبه انان عزت میدهد ودشمنانشان راذلیل وخوارمیگرداند

 

فرانسیس فوکویاما: توکنفرانس اورشلیم گفته بود شیعه همچون پرنده ای ست که بلندترازآن پروازمیکند که درتیررس ماباشد این پرنده 2بال دارد

1بال ان بال سرخ شهادت و1بال دیگربال سبزانتظارسرخ شهادت امام حسین وسبزانتظارحضرت مهدی

روی گنبدامام حسین پرچم سرخ گذاشتن این یعنی کسی که خونش ریخته شده و هنوز انتقام این خون گرفته نشده وکسی باید بیاد وانتقام این خون را بگیرد یعنی مهدی عج و حتی اگر این پرنده درتیررس ماباشد زرهی دارد به نام ولایت فقیه.

 

10روزمحرم 10روزاشک واه و10روزداغ بردل نشسته هم تموم شدوکم کم داریم به اربعین نزدیک میشیم البته برای بعضی ها مثل خودمکه ازمحرم فقط همینو فهمیدیم حتی همینم درست نه!

 عشق هیچ وقت رقیب نمی پذیره ولی دوست داشتن ازداشتن رقیب نه تنهاناراحت نمیشه بلکه خوشحال هم میشه اینه تفاوت عشق و دوست داشتن.توعشق اگه برامون رقیب پیدابشه میخوایم ریششو بخوشکونیم ،نیست ونابودش کنیم

ولی اگه کسی بگه من عاشق (امام حسینم) ناراحت نمیشیم خوشحال هم میشیم اصلاازخوشحالی اشک توچشامون جمع میشه دلمون میخواد هی عاشقای اقازیادبشن چون خودمون دوسش داریم میخوایم بقیه هم دوسش داشته باشن چون میدونیم این دوست داشتن زمینی نیست ،اینجارقیب رومیپذیریم ،اینجارقیب منفورنیست،حتی اینجابه رقیب هم عشق می ورزیم

هیچ عشقی تو عالم اینجوری نیست هیچ کس به اندازه امام حسین عاشق نداره تو هیچ مکان وزمان وهیچ برهه ای از تاریخ.

امام حسین (ع ) از همان شبى که از مدینه بیرون آمد, و در تمام مدتى که در مکه اقامت داشت و در طول راه مکه به کربلا, تا هنگام شهادت , گاهى به اشاره , گاهى به صراحت , اعلان میداشت که : مقصود من از حرکت , رسوا ساختن حکومت ضد اسلامى یزید وبرپاداشتن امر به معروف و نهى از منکر و ایستادگى در برابر ظلم و ستمگرى است وجز حمایت قرآن و زنده داشتن دین محمدى هدفى ندارمو این مأموریتى بود که خداوند به او واگذار نموده بود, حتى اگر به کشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسیرى خانواده اش اتمام پذیرد.

امام حسین بی شک بدون کوچکترین تردیدی راه شهادت رابرگزیدوراهی کربلاشد, خود اصحاب ویاران ،رفتند و کشته شدند, و خون هایشان شن هاى گرم دشت کربلا را لاله باران کرد تا جامعه مسلمانان بفهمد یزید (باقیمانده بسترهاى گناه آلود خاندان امیه ) جانشین رسول خدا نیست واساساراه اسلام از بنی امیه وبنی امیه ازاسلام  جداست .

 هر چند عزادارى و گریه بر مصایب حسین بن على (ع ), و مشرف شدن به زیارت قبرش و بازنمایاندن تاریخ پرشکوه و حماسه ساز کربلایش ارزش و معیارى والا دارد,اما باید دانست که نباید تنها به این زیارت ها و گریه ها و غم گساریدن اکتفا کرد, بلکه همه این تظاهرات , فلسفه دیندارى , فداکارى و حمایت از قوانین آسمانى را به ما گوشزدمیکند, و هدف هم جز این نیست , و نیاز بزرگ ما از درگاه حسینى آموختن انسانیت و خالى بودن دل از هر چه غیر از خداست میباشد, و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضیه بپردازیم , هدف مقدس حسینى به فراموشى می گراید.

معاون اسبق سازمان جاسوسی امریکا که به خاطرفساداقتصادی اخراج شده بود بعدازاخراج یه کتاب نوشت به نام  "خاطرات یک اطلاعاتی" گفته بود ماتوخاورمیانه هروقت وارد شدیم وبامشکل مواجه شدیم به خاطرشیعه بود هرجااسم شیعه بود مامشکل داشتیم بعداومدیم بررسی کردیم دیدیم وجه اشتراک همه ی اونا شخصیه به نام حسین.

نام حسین واندیشه ی حسینه که اسلام رو زنده نگه داشته بعضی وقتا فکرمیکنم اگه کربلاوحسین نبود الان کجای این  دنیابودیم اصلا اسلامی وجود داشت؟

اما...

۵۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۲ ، ۱۹:۳۹
Sara293

                                             چو در دل دارم تمنای کربلای حسین ای خدای من

                                          نصیبم کن بوسه بر حرم با صفای حسین ای خدای من

                                            سرشتی چون مهر او در دل به دیدارش دل بود مایل

                                         بهشتت باشد جهنم من بی لقای حسین ای خدای من

                                              به جان داغی زان گلو دارم به دل عمری آرزو دارم

                                             ببرد نای مرا دشمن همچو نای حسین ای خدای من

                                            شود در میدان جانبازی هستیم را در پایش اندازی

                                          سرم را از تن جداسازی در رضای حسین ای خدای من

                                             بریدم دل را ز دلبندان گسستم جان را از هر دو جهان

                                            کرامت کن روی زیبا و دلربای حسین ای خدای من

                                            روم در نار بلای حسین از برای حسین ای خدای من

                                           تو و جنت ما و کوی حسین دل ما و گفتگوی حسین

                                          چه خوش باشد روبروی حسین در سرای حسین ای خدای من

                                                گذشت از هستی برای او خدا نازد بر وفای او

                                          خجل می گردد حدیث وفا از وفای حسین ای خدای من

                                         شفیع من آبروی حسین ای خدای حسین ای خدای من

                                           پریشانم یک نگاهم کن نگه بر روی سیاهم کن

 

                                                 حسین جان از هجر تو می سوزم

                                                       ترحم بر اشک و آهم کن

۴۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۲ ، ۱۱:۵۲
Sara293

 

انسانِ امروز به "شناخت" علی نیازمند است نه به "محبت و عشق" به او،

زیرا که "عشق و محبت" بدون "شناخت"

نه تنها هیچ ارزشی ندارد، بلکه سرگرم کننده و تخدیر کننده و معطل کننده نیز خواهد بود

 

دکتر جُرج جُرداق، یکی از افرادیست که حضرت علی را به بشریتِ امروز شناسانده است، در کتابِ " الامام علی صوت العداله الانسانیه" می گوید :

"... ای روزگار، کاش می توانستی همهٔ قدرت هایت را، و ای طبیعت، کاش می توانستی همهٔ استعدادهایت را در خلقِ یک انسانِ بزرگ، نبوغِ بزرگ

و قهرمانِ بزرگ جمع میکردی و یک بارِ دیگر به جهانِ ما یک علیِ دیگر می دادی...".

نویسندهٔ این کتاب یک طبیبِ مسیحی است و این نشان میدهد که علی تنها در چهارچوبِ یک فرقه ارزیابی نمی شود، بلکه هر انسانی که به مفاهیم انسانی معتقد است، به علی معتقد است و هر عصری و هر نهضتی که به این ارزشها معتقد است و برای این هدف ها مبارزه می کند، به شناختِ علی

نیازمند است و مسلما وقتی که او را شناخت، به او عشق می ورزد و این عشق بزرگ ترین نیروی محرک و بزرگ ترین قدرتِ نجات دهندهٔ انسان می شود

جامعهٔ اسلامی به یک آتشِ فکریِ انقلابی احتیاج دارد، به "مکتب"؛ و جامعهٔ اسلامی در برابرِ استعمار به "وحدت" احتیاج دارد؛ و توده های مسلمان
در نظامِ تبعیض، به "عدالت".اینست که :به "علی"احتیاج دارد.

۱۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۲ ، ۲۲:۲۹
Sara293

 

 

ظهر داشتم دنبال یه مطلب درباره اقا میگشتم همین که نوشتم خامنه ای، سرچیات قبل اومد که نگام رو یه جمله خشک شد

خامنه ای کی میمیرد؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!

بغض کردم یابهتر بگم غیرتی شدم تودلم گفتم دستت بشکنه که اینو نوشتی.

بعد باخودم گفتم چراباید کسی پیدابشه که همچین جمله ای رو بنویسه؟اصلا چطور جرات کرده ؟ایاغیرازاینه که نمیدونه امام خامنه ای کیه؟ایاغیرازاینه که از اقا شناختی نداره؟

تو حال وهوای غیرتمون بودیم   که  وجدان پنهانمون که سالی به دوازده ماه خواب تشریف دارن بیدارشد وزد پس کله تعصب عزیزترازجانمون که اصلا خودت چی؟تو ایی که اینقد ادعات میشه وهمه جا تا چیزی به اقا ونظام میگن مثل برق 3فاز ازجامیپری  اصلا خودت بگو ببینم از خامنه ای بجز اسم وتاریخ تولد وگاهی خوندن سطحی بعضی بیاناتش که اونم به لطف دفتر خوداقاست که برات ارسال میشه چیزدیگه ای میدونی که  به ملت ندیده ونشناخته  بد وبیرامیگی؟دیدم بدم نمیگه ها!!!

حالا از خودمون میپرسم این اقایی که عکسش رو درودیوار خونه هامونه و پس زمینه ی گوشی ولپ تاب و....واینقد سنگشو به سینه میزنیم

اقایی که به ظاهر همه جای زندگیمون  هست  ولی درواقع نیست کیه؟

 

۳۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۲ ، ۲۰:۱۰
Sara293

 

 

حتما قبل ازاینکه چیزی ازاین مطلب بخونین با دیدن اسم پست متوجه شدین درباره ی چی میخوایم بحث کنیم

اگه اینطوره پس وای بر...

وجای تاسف داره چون این معنایی جزاینکه این موضوع عادی شده نمیتونه داشته باشه

اره بی غیرتی رو داریم از این غیرتی ها هرروز وهر لحظه میبینیم واسه همین بادیدن اسم این پست زیاد تعجب نمیکنیم

چی میگی سرباز؟مردای مسلمون وبی غیرتی؟ چه حرفا نه بینندگان عزیز!!!

غیرت :

غیرت یعنی تلاش در نگهداری آنچه حفظش ضروری است.

غیرت یکی از ملکه های نفسانی انسان و سبب مردانگی است و مردِ بی غیرت از زمره مردان خارج است.
                           اگر غیرت بری با درد باشی              وگر بی غیرتی نامرد باشی

راستش خیلی حرصم گرفته ازدست یه عده که تاقبل ازدواجشون کسی جرات نمیکرد اسم ناموسشونو ببره ولی بعدازدواج خودشون بیغیرتی رو به اوج میرسونن و....خیلی مردها(البته حیفه به اینابگی مرد)رومیبینم که تعصب وغرورزیادی نسبت به خانوادشون دارن ولی بعد یه مدت

نمیدونم چه اتفاقی میفته که به نام فرهنگ وتمدن جبهه ی مقابل رو که هنوز غیرت خودشون رو نگه داشتن اومل وعقب مونده میخونن و...

بعضی ها هم رو همه غیرت دارن ها الا همسرشون!اینا ازون دستن که بیشتر دلم میخوادبایه ماموت ازروشون رد شم

به ریزو ییز خونه ولباس و وزندگی مامان ،خاله،شوهرخاله،وزن داداش زن پسرعموی پسرخاله ی مامان و...ایراد میگیره و میگه من ابرو دارم ها یه وقت پاتونو کج نذارین که...

ولی به همسرخودشون که میرسه دیگه اون اتیشه سرد میشه،خاموش میشه، هیشکی اجازه ی گناه نداره الا همسربی غیرت تراز خودش

چندبارمیخواستم ازشون بپرسم خداییش چرا به جای اینکه نسبت به همسرش متعصب تراز خانوادش باشه برعکس انگارراصلا چیزی نمیبینه یاشایدم چیزی هست که چون مامرد نیستیم نمیدونیم ونمیبینیم  اگه کسی جوابی براش پیداکرد به ماهم بگه خوشحال میشم اینقدبرای جواب این سوال فسفرنسوزونم

اینم بگم که منظور من ازاین دسته همون هیئتی ومذهبی نماهان که مثلا رو من که هیچ نسبتی باهاش ندارم حساسه ها ولی روزن خودش نه یارو تو خیابون جلوم داشت راه میرفت  یه تسبیح دستش بود طول وعرضش اندازه مار آناکوندا،

 دستش هم تو دست همسر که چه عرض کنم سانتی مانتال خانم

چیزی که باعث شد تامرزسکته برم هم ذکرگفتنش بود

یعنی ها این دیگه نوبر نوبرا ست

اخه چچچچرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

۱۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۲ ، ۰۰:۳۱
Sara293

پروردگارمن!

من ازعهدشکسته خودم دانستم که توچقدرغریبی

 

چندوقتی است دلم حاجت دیدارتورامی طلبد

 

یارب بگیرازمن آن چه که توراازمن میگیرد

 

یارب آنانکه همه چیزدارندجزتو به مسخره می گیرندآنان راکه هیچ ندارندجز تو

 

یاربم تو چه نیکو پروردگاری که ازان منی  وخوش به روزگارمن که تورقم بر زندگیم میزنی

 

خدایاخدایاچگونه میشودکه جوانی درجوانی تورامی یابدحال انکه پیرانی درشهوت

وغضب خوغوطه ورند؟؟

 

آرزوی بندگیت مانده بردلم..

 

گاهی انقدردلم میگیردکه ازیاد میبرم آن بالاخدایی است که مرادوست  دارد

 

از همه التماس وتمنا وخواهش دعا دارم

 

 

 

 

۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۲ ، ۲۰:۲۲
Sara293

امام حسین در انتظار مهمان‏

عملیات والفجر بود که براى دیدن رزمندگان به جبهه رفته بودم. صحبت از گردان شهادت شد.

گفتند: براى شکستن خط، 250 نفر داوطلب شهادت لازم داریم، انبوهى از جمعیت هجوم آورده و بر سر انتخاب افراد دعوا شد تا اینکه با قرعه 250 نفر را انتخاب کردند.

شب قبل از آن، یکى از رزمندگان در عالم خواب مىیبیند که امام حسین علیه السلام حرم را جارو مىیکند.

مىیگوید: دویدم جارو را از آن حضرت بگیرم.

حضرت فرمود: نه، یاران باوفاى من دارند مىی ایند، مىیخواهم خودم حرم را براى زائرانم جارو کنم.

با ابوالفضل قهر نکن‏

شیخ عبدالرحیم شوشترى یکى از شاگردان شیخ انصارى قدس سره در نجف مشکل مسکن داشت، براى حل این مشکل گاهى مىیامد حرم حضرت على علیه السلام و گاهى حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام. روزى در حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام، عربى بیابانى را دید که بچه فلجش را آورد کنار ضریح و گفت: یا

ابوالفضل بچه‏ ام را خوب کن، بچه شفا پیدا کرد و خوب شد و رفت.

عالم شوشترى گفت: یا ابوالفضل پس ما چه؟ این عرب دیر آمد وزود رفت، من که دیگر به حرمت نمیایم. این حرف را زد و در حالى که هیچ کس از حاجت او اطلاعى نداشت، راهى نجف شد.

وقتى وارد جلسه درس شیخ انصارى شد، شیخ دو کیسه پول به او داد و گفت: این پول را بگیر و براى خود خانه‏ اى بخر، امّا با ابوالفضل قهر نکن!

 

تمام این خاطراتی که نوشتم برای بیانشون هدف دارم تمام خاطراتشون(حجت الاسلام محسن قرائتی) رو خوندم خاطرات فوق العاده زیبا و قابل تاملی داشتن

تو این 20روزی که تقریبا از مهر میگذره اتفاقاتی برام افتاد که دلم میخواست درباره ی همشون حرف بزنم ولی دیدم غیر مستقیم واز طریق این خاطره ها بیان کردن میتونه تاثیرگزارترباشه

امیدوارم کسایی که مد نظرن،

خودشون مطلبو بگیرن انشاالله

۱۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۱۸ مهر ۹۲ ، ۱۷:۱۳
Sara293

دیروز یکی از کلاسام زودترتموم شد رفتم یکم قدم بزنم تا کلاس بعدیم شروع شه

توحال وهوای خودم بودم که دیدم چند تا ازهم کلاسیام نشستن رو چمن صدام کردن رفتم پیششون داشتن درباره ارشد وایندشون حرف میزدن یکیشون بهم گفت چه خبراز بسیج وشهادت برنامه مرنامه ندارین؟

گفتم چرا دوشنبه جشن داریم تشریف بیارین انشاالله بعدشم برای سوریه اگه هماهنگ بشه یه برنامه داریم

به هم یه نگاهی انداختن بعد گفت ووووووای از دست تو بی خیال بابایه کم هم به فکر خودت باش یه کم زندگی کن به فکر ایندت باش

مگه نمیخوای ارشد بخونی ؟مگه نگفتی به بابام قول دادم ؟

پس بی خیال سیاست وبسیج اخه سوریه به تو چه ربطی داره اون با امریکا مشکل داره من نمیدونم شما چرا کاسه ی داغ تراز اش شدین بذارین به حال خودش باشه به ما چه دارن مردمشو میکشن!

اصلا میدونی چیه رو مختون کار کردن  ببین ادمایی با طرز تفکر تو خیلی کمن واسه همین هیچ وقت به جایی نمیرسین !!!

مگه تو جنگ ایران اونا بهمون کمک کردن که حالا شما میخواین اکیپی تشریف ببرین سوریه

گفتم اگه لازم باشه همین الان میرم

اون یکی گفتن حیف تیر امریکا که به شماها بخوره!!!!!!!!!!!!!!!!

هر چی میکشیم از دست شماهاست اگه امثال شما نباشه که ما باامریکا رابطه برقرارمیکنیم این همه تحریم ومشکل اقتصادی دیگه نداریم

تو بی خیال سوریه وامریکا بشو بشین درستو بخون نمیخواد شهید شی همین وظیفتو انجام بده بیشتر میتونی به اسلام خدمت کنی

بغض کرده بودم که چرا؟؟؟

۱۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۲ ، ۱۷:۴۵
Sara293

 

راستش دلم میخواد یه قدردانی حسابی از این دشمنان لعین وعزیز ما به عمل بیاد  به خاطر جنگ 8ساله از نظر اونا و8سال دفاع مقدس از نظر ما

خداییش اگه ما  این جنگ یابهتر بگم به قول حضرت اقا گنج رونداشتیم هیچ وقت به این جایگاهی که الان داریم نمیرسیدیم

جنگ مارو به خودمون اورد باعث شد با انقلابی که کردیم ازخود بی خود و مغرور نشیم بلافاصله شروع کردیم همت دوبارمون رو ...

قبل انتخابات امسال که تریبون ازاد تو دانشگاه داشتیم یه گوشه ایستاده بودم وداشتم به حرفای بقیه گوش میدادم یکی از دوستان موافق انتخابات گفت که ما انقلاب کردیم هزاران شهید دادیم و...

تو همین حال  2تا اقاکنار من بودن یکیشون  باپوزخند گفت انگار این انقلاب کرده حالایه تیپ مذهبی زده و اومده خودی نشون بده و...

جاتون خالی یه بحثی راه افتاد که...گفتم اگه اون موقع نبوده الان تو همون راهه داره راه همون همت ها و خرازی هارو ادامه میده اگه الانم جنگ بشه مطمئن باشین تو صف اوله شماها چی ؟

 خلاصه اخرش با عذرخواهی اونا ازما ختم به خیر شد

حرفم چیز دیگه اییه اینو از این بابت گفتم که جای تاسف داره بعضی ها با این افکار دارن زندگی میکنن چطور زیبایی هارو نمیبینن چطور بعضی ها نسبت به جانباز ها وشهدا بی اعتنا تشریف دارن و وقتی حرفی به میون میاد میگن وظیفشون بود یا به زور بردنشون و..

چرا هیچ وقت سعی نکردیم جنگ رو برای نسل های بعد از انقلاب تبیین کنیم نسل جوان ما اونجوری که باید از 8سال دفاع ما چیزی نمیدونه و همه ی اطلاعاتشون خلاصه شده در اسم چند تا عملیات و شهید واینکه چقدر کشته دادیم و... وقتی میگیم پیروز جنگ مابودیم میگن پس چراقطع نامه رو پذیرفتیم ؟بااین طرز تفکر انتظار داریم یه جامعه ی مهدوی وامام زمانی داشته باشیم این افراد میخوان براامام زمان سپاه تشکیل بدن؟

غربی ها اومدن کتاب نوشتن،  مقاله چاپ کردن،دارن جنگ مارو تحلیل وبررسی میکنن   ما ها چیکارکردیم کل برنامه های ما خلاصه شده تو 1هفته تحت عنوان هفته ی دفاع مقدس که محدوده به چند تا سخنرانی و تبلیغ و عکس چند دوره اردوی راهیان نور وپوستر و یه سری رزمایش ها و...بعدشم ففففففففراموش تا سال بعد

احتمالا تاچند سال اینده اگه سواالی چیزی درباره جنگ داشتیم باید بریم از فرانسه و چند تاکشور غربی بپرسیم که دارن تو این زمینه کار میکنن اونوقته که تاسرحد مرگ باید احساس تاسف کنیم.

دفاع مقدس، اقیانوس عظیمی است که ما، نهایتا پاچه‌های شلوارمان را بالا زده ایم و وارد آن شده ایم، ما از این امکان استفاده نمی کنیم که وارد این اقیانوس شویم تا از درون آن، مرواریدهای درشت و گنج های عظیم و بسیار بدست آوریم.

باید درست تحلیل کنیم تا نسل های اینده ی ما بتونن بشناسن ،بفهمن،درک کنن،وبا افتخار بهش نگاه وازش یاد کنن 8سال دفاع مقدس وپیروزمندانه ی مارو.

اصلاچراما این کارو نکنیم؟چرا منتظر بشینیم بگیم نسل اینده ی ما خودش حقیقت رو پیدا میکنه چرا ما این کارو نکنیم؟اصلا نسلی خواهد بود؟؟؟؟

 ما شروع کننده ی جنگ نبودیم حتی اطلاع قبلی نداشتیم بدون هیچ گونه امادگی جنگ رو شروع کردیم و درنهایت باپیروزی ما به اتمام رسید

چرا مانتونستیم به دنیا نشون بدیم که پیروز این جنگ ما بودیم جنگی که حاصلش موقعیت وجایگاه الان ما تو دنیاست

فک کنم ما تنها کشوری هستیم که سالروز تجاوز به خاک کشورمون رو جشن میگیریم

رشادت رزمندگان ما در جنگ سرمایه ای تمام نشدنی و بنیانی مستحکم برای اسلام و ایرانه

دفاع مقدس ما واقعا مقدس بود چون یاداور مردها ومردانگی هاست یاداور همت ها باکری ها چمران ها وخرازی هاست این جنگ مبارزه ای بود که انسان ها را از فرش به عرش می رساند

سعی کنیم یه کم متفاوت تر به این موضوع نگاه کنیم

۱۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۰۵ مهر ۹۲ ، ۲۳:۵۱
Sara293

این پست رو تقدیم میکنم به بابای عزیزم و تمام جانبازان این سرزمین.

 

دستان تو گرچه نیست اما زیباست

آن پیرهنی کز آستینش پیداست

 

مجنون نشدی وگرنه می فهمیدی

جانباز، شهیدی است که چندی با ماست ...

 

 

 

 ..... من کجای این تکلیف ایستاده ام ؟اصلا آیا ایستاده ام ؟

 

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۲ ، ۲۱:۵۸
Sara293

ان روزها....

این روزها؟؟؟؟؟

 

پس از فتح خرمشهر در خرداد 1361 و در پی آن حمله اسرائیل به جنوب لبنان، کادرهای ارشد تیپ 27 محمد رسول‌الله(ص) همراه رزمندگان تیپ 58 عملیاتی تکاور ذوالفقار جمهوری اسلامی ایران، برای یاری رساندن به مردم مظلوم لبنان در قالب «قوای محمد رسول‌الله(ص)» به جمهوری عربی سوریه اعزام شدند. اما به دلایل نامناسب بودن شرایط نتوانستند کار قابل توجهی انجام دهند.

 

شهید حاج محمدابراهیم همت اعزام به سوریه را اینگونه روایت می‌کند:

 

وقتی وارد سوریه شدیم، مردم از ما انتظار داشتند کاری انجام بدهیم؛ ما هم یک گردان نیرو آماده کردیم تا با آنها علیه اسرائیل وارد عملیات بشویم؛ وقتی این گردان را برای وارد شدن به عملیات آماده کردیم، حتی یک دستگاه آمبولانس نداشتیم؛ نیروهای ما در آنجا به استعداد سه گردان بودند و تنها خودرویی که به ما داده شد، یک دستگاه پژو سواری بود که آن هم تحویل من و حاج احمد متوسلیان بود، همین!

 

آمبولانس نداشتیم، خودرو نداشتیم، حتی مهمات هم نداشتیم؛ حاج‌احمد و من به دولت سوریه گفتیم: ما بچه‌های‌مان را می‌فرستیم روی کوه‌های شما تا سنگ بردارند و از آن بالا توی سر اسرائیلی‌ها بکوبند! بچه‌های ما این شهامت را دارند، اگر از این می‌ترسید که بچه‌های ما روحیه عملیات ندارند، بروید از صنف نجارهای بازارتان سؤال کنید! ما به نجارهای دمشق سفارش تهیه هزار عدد تابوت را داده بودیم؛ دستور داده بودیم هزار تا تابوت آماده کنند و آنها هم آماده کرده بودند.

 

به مسئولان سوریه گفتیم که ما را از جنگ نترسانید؛ به ما نگویید که شما هم مثل ارتش عراق که در جنگ سال 1973 به سوریه آمد و کاری نکرد، فقط آمده‌اید شعار بدهید، نه! ما آمده‌ایم بجنگیم؛ منتها مهمات ما از ایران نرسیده، آمبولانس نداریم که زخمی‌های خودمان را به عقب تخلیه کنیم.

۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۲۹
Sara293

 

سلام علیکم

جاداره از همه ی دوستان واقعا از صمیم قلب تشکر وقدردانی کنم که همیشه حقیررو مورد لطفشون قراردادند

بابت حرفهاتون ،نگرانی هاتون،وقلب های پرمهرتون سپاسگذارم.

 تو این مدت که نبودم اتفاق های جالب ، خوب و بدی برام افتادکه دلیل غیبت تقریبا طولانیم هم به خاطر همین اتفاقا بود اتفاقایی که برام جای هیچ امید وارزویی رو باقی نذاشت.

کاش میتونسستم همشو بنویسم ولی افسوس که نه تواناییشو دارم ونه دل ودماغی برای نوشتن.حس میکنم بیشتر از همیشه دارم بی هدف جلو میرم الان مسئله منطقه و سوریه بیشترین چیزیه که ذهنمو به خودش مشغول کرده بهتربگم جزاین چیزی برام مهم نیست به خاطر همین همش درگیر این موضوع بودم اونقد که از اطرافم غافل بودم نفهمیدم بعد مدتها برگشتم خونه همش بست نشستم یه گوشه و فقط خودم بودم وخودم حتی نفهمیدم ماه رمضون امسال چطوری گذشت نه همراشون جای رفتم نه سفری نه دید وبازدیدی همش طفره میرفتم و به بهانه خوندن واسه ارشدمیموندم خونه ولی هنوز حتی یه کلمه هم نشد بخونم .داشتم اخباررو نگاه میکردم درباره سربرید ن یه خانواده سوری حتی فک کردن بهش هم برام غیر قابل تصور بودچطور ممکنه یه انسان بتون همچین کاری رو انجام بده  که همون موقع بابام اومد و درباره حکم اعدام یه زن داشت با مامانم حرف میزد برگشتم سمتشون که ببینم قضیه از چه قراره وقتی حرفاشون تموم شد مات موندم و فقط داشتم نگاشون میکردم که ومدام پلک میزدم جوری که متوجه تعجب والبته بهتر بگم شوکی که بهم وارد شد شدن

*مادری که دختر5ساله ی خودشو به خاطر دعوا باشوهرش توحموم سربرید*

تا چند روز توشوک بودم که ایاحقیقت داره یه نه  این به اصطلاح مادربعد ازجداشدن از همسراولش به یه نفردیگه ازدواج میکنه

و بعد یه مدت به دلیلی که هنوز کاملا مشخص نشده با همدستی همسردومش دختر 5 سالشو .....

دردناک تراین بودکه تمام صورت این زن پره از جای زخمهایی که تواخرین لحظات دختربیگناه برای دفاع از خودش روصورت مادرسنگدلش یادگاری گذاشته بود.

بعداین قضیه دیگه کشتن وسربریدن و...داره عادی میشه باخودم میگم وقتی قساوت قلب به جای میرسه که یه مادرمسلمون میتونه با بچه ی خودش همچین کاری بکنه پس چرا از جنایات فلسطین و سوریه ومیانمارو...تعجب کنم؟

-تو یه روستایی که فقط بوی صداقت و پرهیزکاری میده با مردمانی ساده وبی ریا و پاک چرا باید همچین جنایتی رخ بده اونم

تو یه کشور شیعه !!

چرا؟

چراجوابی براش پیدانمیکنم؟

 

پروردگارابازم شکر

برای همه چی،برای اشک هام ،مشکلاتم،دردهام،تردیدهام چراکه همه ی اینها مرابه تو نزدیک ترکرد.

خدایاهمون رو میخوام که تو برام خواستی میخوام فقط از خودت بخوام.

خدایا اونقدر بهم امید وشجاعت بده که هیچ وقت ازت ناامید نشم.

خدایا به من بردباری،فروتنی،تسلیم و رضا عنایت کن

خدایا ارامش را برقلب تمام مسلمانان و انسان های خوبت حاکم کن.

من که هیچی نیستم ولی صاحب عصر چی میکشه!!!!!!!!

ولی بازم میگم نفس کشیدن تو زمونه ای که تو صاحبشی باتمام اتفاقات خوب وبدش بازم جای شکر داره.

 

 

 

 

۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۱۰
Sara293

 

چرابی بی سی وغرب ماراشراب خوار میخواهند؟

 

حتما همه ی عزیزان اطلاع دارن که چندهفته پیش در یکی ازشهرهای کرمان استفاده از مشروبات الکلی چه فاجعه  ای رو به باراورد.

تاجایی که میدونم تو مراسم عروسی بود . ما هم که ادعا میکنیم کشورمون اسلامیه و....همه جا پوزشو میدیم

چراباید این سنت مقدس درابتدای راه به گناه الوده بشه ؟چرا ما همیشه باید چوب ندونم کاری هامون رو بخوریم؟

مملکت ایرانی شیعه ،به کجاداریم میریم؟

 

 

؛ در حد فاصل 1930-1920، در آمریکا دورانی پدید آمد تحت عنوان "دهه ممنوعیت الکل".با ممنوعیت الکل، توزیع و پخش آن به دست گروه های مافیای "آل کوپنه" و "ایناک تامپسون" افتاد، مافیای الکل در ابتدا سعی کرد با ارتشاء و تشکیل شبکه های قاچاق عنکبوتی و.... دست به توزیع الکل بزند، که به پیروزی هایی نیز رسید اما با ورود بحث مبارزه با الکل به تشکل های اجتماعی و انجمن های مردمی همچون تشکل زنان آمریکا، قاچاقچیان الکل با بحرانی بزرگ مواجه شدند. مافیا برای عبور از این بحران، این بار دست به یک سلسله عملیات فرهنگی زد، در حقیقت مدافعان مصرف الکل سعی کردند با توجیه پزشکی الکل و پخش مشروب در مراسم عشای ربانی کلیسا ها، قبح مصرف الکل را بشکنند، هدفی که به آن رسیدند و توانستند ممنوعیت الکل را بعد از یک دهه لغو نمایند.

حال غرب بدنبال آن است که مبانی عقیدتی حکومت اسلامی که راس الخیمه آن دین اسلام است را به گمان خود از اعتبار بیاندازد.

بررسی رفتار غرب برای صدمه زدن به مبانی عقدیتی حکومت اسلام
غرب به وسیله بازوهای فرهنگی و روانی خود، که راس آن شبکه های ماهواره ای از جمله شبکه بی بی سی فارسی است، بطور نظام مند بدنبال ضربه زدن به مبانی عقیدتی نظام جمهوری اسلامی است.

بدلیل ظهور شبکه های اجتماعی و تعدد کانال های فارسی زبان در چند سال اخیر شاهد اوج گرفتن این حملات هستیم. در ایام اخیر غرب با تاسیس شبکه هایی همچون "فارسی وان"و ... سعی بر تخریب روابط خانوادگی و طبیعی جلوه دادن خیانت و ارتباط بی قید جنسی است که تمام این مسائل از خطوط قرمز شرع اسلام عزیز است. از سوی دیگر غرب با راه اندازی شبکه هایی همچون"پارس تی وی" و "شبکه ایران آریایی" فضایی را برای افراد معلوم الحالی همچون"مشیری" ایجاد کرده است که بتوانند به توهین و فحاشی علیه اسلام و شیعه بپردازند.

بطور کلی غرب با پیشتازی انگلیس و آمریکا بدنبال این است که جنگ نرم خود با ایران در فازی استراتژیک با هدف بی اعتقاد کردن مردم به مبانی شرعی به پیش  برد.زیرا درخت هرچند هم تنومند باشد اما اگر ریشه آن خشک شده باشد، به راحتی می توان آن را سرنگون کرد، غرب هم بدنبال بی اعتبار کردن اسلام است تا با انداختن آن از چشم مردم، نظامی را که به نام اسلام بلند شده است را نیز از داشتن پایگاه اجتماعی بیاندازد.

۶۷ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۲ ، ۱۷:۵۶
Sara293

 

دیروز حس درس خوندن بهم دست دادبه توصیه یکی از دوستان گفتیم صدقه بدیم رفع شه.توفکرصدقه بودم که یکی از دوستان پیام داد امشب مسجد صاحب الزمان مراسمه تاصبح میای؟براچندلحظه فقط مبهوت،به صفحه ی گوشی نگاه میکردم .خدایا...باورم نمیشدچون اصلا انتظارشو نداشتم

تاوقتی که رسیدیم .خلاصه ما هم تو وب بعضی از دوستان نوشتیم که اوناهم اگه خواستن فیض ببرندوبه بقیه نیز به طرق مختلف اطلاعیدیم.

میدان امام حسین به خاطر شلوغی زیاد پیاده شدیم همه جا چراغونی بود باهمیشه فرق میکردهمه خوشحال و...حال وهواحال وهوای جشن بود از پله ها که رفتیم بالا خیل عظیم جمعیت نظرمو جلب کرد هیچ وقت اونقد شلوغ ندیده بودمش.گلزارشهداهمون جایی که

وقتی قدم میذاری سبک میشی و یه نفس راحت میکشی. اینجا محل مدفن کبوتران خونین بال خمینی است گلزارامشب

بیشتر از قبل روحانی  شده بود...

۱۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۲ ، ۱۶:۱۲
Sara293

 

از آن هنگام، که آدم بر زمین آمد و سر بر خاک غم آورد و از درد فراق جنّت و فردوس بس نالید و اشک افشاند؛ من هم ذرّه ای بودم که از فرط فراغت ناله سر دادم.

در آن وقتی که قابیل ستمگر، تیغ بر هابیل پاک افکند و او را کشت؛ برای دیدن عدل تو ای عادل شمار لحظه ها آغاز کردم.

چون به غرس نخلها پرداخت نوح پاک طینت، چشم من دنبال کشتی نجاتت در افق های نه چندان دور غرق جستجو گردید.

در آن وقتی که ابراهیم تبر را با تمام قدرتش بر هر نشان شرک می کوبید؛ با هر ضربه اش از یک قفس آزاد گشتم، بال گستردم، چشیدم طعم آزادی. همان جا از دل و جان آرزو کردم که از زندان غیبت زودتر آزاد گردی.

در همان وقتی که عیسی مرده ای را زندگی بخشید، دلم پرواز کرد و رفت تا آنجا که دیدم؛ تو چگونه مردگان را زنده می سازی.

چون که موسی در مصاف ساحران افکند چوب دستیاش را؛ در افق دیدم که شمشیرت چه سان برچید ملک ظالمین را.

محمّد خاتم پیغمبران وقتی که قرآن را تلاوت کرد "نرید اَنَّ مُنَّ" را نوید دولتت دیدم.

صدای ناله ی زهرای اطهر چون فضای مهبط وحی خدا پر کرد و دست حیدر کرّار برای حفظ دین، تسلیم بند دشمنان گردید به گوش دل شنیدم، دست های انتقامت اذن پیدا کرد تا دادش از آن بیدادگرها در ظهور خویش بستانی.

علی مرتضی "فزت و رب الکعبه" را چون گفت تیغ ذوالفقارش برق خود بلعید؛ در نیام خویشتن خوابید تا چون قبضه اش گیری شَرر بارد به جان دشمنان حق.

چون سبط اکبر مجتبّی نوشید آب کوزه مسموم را؛ از عمق آب کوزه ها من خود شنیدم این ندا:

مهدی بیا! مهدی بیا!

تیغی که در دست ستم، می ریخت ثارالله را؛ فریاد می کرد: ای خدا کی منتقم خواهد رسید؟ کی ظلم گردد ناپدید؟ کشتند دیوان خسروان. ظلمت سرا شد این جهان.

، و اکنون هم، برای من، برای ما، فقط یک شاخه نرگس به جا مانده و بویش از وَرای سالها و قرن های دور مشام جانمان را محو خود کرده است و او مهدی است.

نگاهم را، به قلب آسمان زرد افکندم. دلم بی تاب و چشمان شبم بی خواب. گل نرگس نمی بینم و گلدان های خالی را درون خانه می چینم. ندارد بی گل نرگس صفا گلدان؛ ولی دارد نشان از دوری و حرمان. دل ما از همان آغاز خلقت، منتظر بوده است.

نمی دانیم آیا باغبانِ دل، دل ما را پر از آلاله خواهد کرد؟

نمی دانیم آیا تا زمان بازگشتش، شمع های جان ما پُر تاب خواهد سوخت؟

ولی هر سال قلب ما به وقت نیمه شعبان تپش های دگر دارد و با امید، نگاهش را به سمت درب خانه می نشاند و در تک ضربه هایش ناله امید می جوشد.

اگر چه سینه ها لبریز فریاد است و روح و جان ما، آلوده از ظلم است و بیداد؛ ولی دست دعامان رو به سمت آسمان رفته و روز جمعه دلهامان به سمت کعبه می چرخد؛ به این امید که قبل از رفتن خورشید از دروازه های شب، طلوع دیگری جان جهان را آذرین سازد.

خداوندا! ببین دستان ما خالی است. ببین دل های ما در انتظار عشق می سوزد.

تو را سوگند! بر یکتا گل نرگس، همین امسال را پایان وقت انتظار ما مقدّر کن. .

خداوندا! اگر خواهی که روح ما از این اجساد بستانی؛ تو را سوگند، بر مردی، که میدانی ظهورش آرزوی آخرین ماست؛ به وقت مرگ او را بر سر بالین ما بفرست. به نزد قلب های ساکت و غمگین ما بفرست. با او از تمام لحظه های منتظر بودن، سخن گوییم. ز رنج ظلم های رفته بر این جان و تن گوییم و گرد کفش هایش را به اشک چشم برگیریم. نگاه واپسین را بر رخ ماهش بیندازیم؛ سپس عزم سفر گیریم.

بیا مهدی! بیا مهدی! که درد انتظار تو، فروغ دیده ها را کشت و آتش در درون سینه ها افروخت؛ از آن آتش، پر پروانه دل سوخت؛ سپس در اشک شمع عمر مدفون شد.

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۲ ، ۱۶:۰۱
Sara293

 

 

 

 

 

 

 

 

خداحافظی فرزندان شهید با باباشون

.....

.....

....

اولین احساسی که بعد از دیدن این تصویر بهتون دست میده رو بیان کنین

۲۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۲ ۳۱ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۱۶
Sara293