جنون پرواز

مینوشتم، زمانی که بسیجی بودم...

جنون پرواز

مینوشتم، زمانی که بسیجی بودم...

جنون پرواز

اللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِف نَبِیَّکَ
خدایا خودت را به من بشناسان که اگر خودت را نشناسانى پیامبرت را نشناسم

اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَ
خدایا رسولت را به من بشناسان که اگر رسولت را نشناسانى حجتت رانشناسم

اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینى
خدایا حجتت را به من بشناسان که اگر نشناسانى از دین خود گمراه گردم.


اللهم عجل لولیک الفرج .
اللهم احفظ قائدنا امام الخامنه ای .

آخرین نظرات
پیوندها

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

 

چرابی بی سی وغرب ماراشراب خوار میخواهند؟

 

حتما همه ی عزیزان اطلاع دارن که چندهفته پیش در یکی ازشهرهای کرمان استفاده از مشروبات الکلی چه فاجعه  ای رو به باراورد.

تاجایی که میدونم تو مراسم عروسی بود . ما هم که ادعا میکنیم کشورمون اسلامیه و....همه جا پوزشو میدیم

چراباید این سنت مقدس درابتدای راه به گناه الوده بشه ؟چرا ما همیشه باید چوب ندونم کاری هامون رو بخوریم؟

مملکت ایرانی شیعه ،به کجاداریم میریم؟

 

 

؛ در حد فاصل 1930-1920، در آمریکا دورانی پدید آمد تحت عنوان "دهه ممنوعیت الکل".با ممنوعیت الکل، توزیع و پخش آن به دست گروه های مافیای "آل کوپنه" و "ایناک تامپسون" افتاد، مافیای الکل در ابتدا سعی کرد با ارتشاء و تشکیل شبکه های قاچاق عنکبوتی و.... دست به توزیع الکل بزند، که به پیروزی هایی نیز رسید اما با ورود بحث مبارزه با الکل به تشکل های اجتماعی و انجمن های مردمی همچون تشکل زنان آمریکا، قاچاقچیان الکل با بحرانی بزرگ مواجه شدند. مافیا برای عبور از این بحران، این بار دست به یک سلسله عملیات فرهنگی زد، در حقیقت مدافعان مصرف الکل سعی کردند با توجیه پزشکی الکل و پخش مشروب در مراسم عشای ربانی کلیسا ها، قبح مصرف الکل را بشکنند، هدفی که به آن رسیدند و توانستند ممنوعیت الکل را بعد از یک دهه لغو نمایند.

حال غرب بدنبال آن است که مبانی عقیدتی حکومت اسلامی که راس الخیمه آن دین اسلام است را به گمان خود از اعتبار بیاندازد.

بررسی رفتار غرب برای صدمه زدن به مبانی عقدیتی حکومت اسلام
غرب به وسیله بازوهای فرهنگی و روانی خود، که راس آن شبکه های ماهواره ای از جمله شبکه بی بی سی فارسی است، بطور نظام مند بدنبال ضربه زدن به مبانی عقیدتی نظام جمهوری اسلامی است.

بدلیل ظهور شبکه های اجتماعی و تعدد کانال های فارسی زبان در چند سال اخیر شاهد اوج گرفتن این حملات هستیم. در ایام اخیر غرب با تاسیس شبکه هایی همچون "فارسی وان"و ... سعی بر تخریب روابط خانوادگی و طبیعی جلوه دادن خیانت و ارتباط بی قید جنسی است که تمام این مسائل از خطوط قرمز شرع اسلام عزیز است. از سوی دیگر غرب با راه اندازی شبکه هایی همچون"پارس تی وی" و "شبکه ایران آریایی" فضایی را برای افراد معلوم الحالی همچون"مشیری" ایجاد کرده است که بتوانند به توهین و فحاشی علیه اسلام و شیعه بپردازند.

بطور کلی غرب با پیشتازی انگلیس و آمریکا بدنبال این است که جنگ نرم خود با ایران در فازی استراتژیک با هدف بی اعتقاد کردن مردم به مبانی شرعی به پیش  برد.زیرا درخت هرچند هم تنومند باشد اما اگر ریشه آن خشک شده باشد، به راحتی می توان آن را سرنگون کرد، غرب هم بدنبال بی اعتبار کردن اسلام است تا با انداختن آن از چشم مردم، نظامی را که به نام اسلام بلند شده است را نیز از داشتن پایگاه اجتماعی بیاندازد.

۶۷ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۲ ، ۱۷:۵۶
Sara293

 

دیروز حس درس خوندن بهم دست دادبه توصیه یکی از دوستان گفتیم صدقه بدیم رفع شه.توفکرصدقه بودم که یکی از دوستان پیام داد امشب مسجد صاحب الزمان مراسمه تاصبح میای؟براچندلحظه فقط مبهوت،به صفحه ی گوشی نگاه میکردم .خدایا...باورم نمیشدچون اصلا انتظارشو نداشتم

تاوقتی که رسیدیم .خلاصه ما هم تو وب بعضی از دوستان نوشتیم که اوناهم اگه خواستن فیض ببرندوبه بقیه نیز به طرق مختلف اطلاعیدیم.

میدان امام حسین به خاطر شلوغی زیاد پیاده شدیم همه جا چراغونی بود باهمیشه فرق میکردهمه خوشحال و...حال وهواحال وهوای جشن بود از پله ها که رفتیم بالا خیل عظیم جمعیت نظرمو جلب کرد هیچ وقت اونقد شلوغ ندیده بودمش.گلزارشهداهمون جایی که

وقتی قدم میذاری سبک میشی و یه نفس راحت میکشی. اینجا محل مدفن کبوتران خونین بال خمینی است گلزارامشب

بیشتر از قبل روحانی  شده بود...

۱۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۲ ، ۱۶:۱۲
Sara293

 

از آن هنگام، که آدم بر زمین آمد و سر بر خاک غم آورد و از درد فراق جنّت و فردوس بس نالید و اشک افشاند؛ من هم ذرّه ای بودم که از فرط فراغت ناله سر دادم.

در آن وقتی که قابیل ستمگر، تیغ بر هابیل پاک افکند و او را کشت؛ برای دیدن عدل تو ای عادل شمار لحظه ها آغاز کردم.

چون به غرس نخلها پرداخت نوح پاک طینت، چشم من دنبال کشتی نجاتت در افق های نه چندان دور غرق جستجو گردید.

در آن وقتی که ابراهیم تبر را با تمام قدرتش بر هر نشان شرک می کوبید؛ با هر ضربه اش از یک قفس آزاد گشتم، بال گستردم، چشیدم طعم آزادی. همان جا از دل و جان آرزو کردم که از زندان غیبت زودتر آزاد گردی.

در همان وقتی که عیسی مرده ای را زندگی بخشید، دلم پرواز کرد و رفت تا آنجا که دیدم؛ تو چگونه مردگان را زنده می سازی.

چون که موسی در مصاف ساحران افکند چوب دستیاش را؛ در افق دیدم که شمشیرت چه سان برچید ملک ظالمین را.

محمّد خاتم پیغمبران وقتی که قرآن را تلاوت کرد "نرید اَنَّ مُنَّ" را نوید دولتت دیدم.

صدای ناله ی زهرای اطهر چون فضای مهبط وحی خدا پر کرد و دست حیدر کرّار برای حفظ دین، تسلیم بند دشمنان گردید به گوش دل شنیدم، دست های انتقامت اذن پیدا کرد تا دادش از آن بیدادگرها در ظهور خویش بستانی.

علی مرتضی "فزت و رب الکعبه" را چون گفت تیغ ذوالفقارش برق خود بلعید؛ در نیام خویشتن خوابید تا چون قبضه اش گیری شَرر بارد به جان دشمنان حق.

چون سبط اکبر مجتبّی نوشید آب کوزه مسموم را؛ از عمق آب کوزه ها من خود شنیدم این ندا:

مهدی بیا! مهدی بیا!

تیغی که در دست ستم، می ریخت ثارالله را؛ فریاد می کرد: ای خدا کی منتقم خواهد رسید؟ کی ظلم گردد ناپدید؟ کشتند دیوان خسروان. ظلمت سرا شد این جهان.

، و اکنون هم، برای من، برای ما، فقط یک شاخه نرگس به جا مانده و بویش از وَرای سالها و قرن های دور مشام جانمان را محو خود کرده است و او مهدی است.

نگاهم را، به قلب آسمان زرد افکندم. دلم بی تاب و چشمان شبم بی خواب. گل نرگس نمی بینم و گلدان های خالی را درون خانه می چینم. ندارد بی گل نرگس صفا گلدان؛ ولی دارد نشان از دوری و حرمان. دل ما از همان آغاز خلقت، منتظر بوده است.

نمی دانیم آیا باغبانِ دل، دل ما را پر از آلاله خواهد کرد؟

نمی دانیم آیا تا زمان بازگشتش، شمع های جان ما پُر تاب خواهد سوخت؟

ولی هر سال قلب ما به وقت نیمه شعبان تپش های دگر دارد و با امید، نگاهش را به سمت درب خانه می نشاند و در تک ضربه هایش ناله امید می جوشد.

اگر چه سینه ها لبریز فریاد است و روح و جان ما، آلوده از ظلم است و بیداد؛ ولی دست دعامان رو به سمت آسمان رفته و روز جمعه دلهامان به سمت کعبه می چرخد؛ به این امید که قبل از رفتن خورشید از دروازه های شب، طلوع دیگری جان جهان را آذرین سازد.

خداوندا! ببین دستان ما خالی است. ببین دل های ما در انتظار عشق می سوزد.

تو را سوگند! بر یکتا گل نرگس، همین امسال را پایان وقت انتظار ما مقدّر کن. .

خداوندا! اگر خواهی که روح ما از این اجساد بستانی؛ تو را سوگند، بر مردی، که میدانی ظهورش آرزوی آخرین ماست؛ به وقت مرگ او را بر سر بالین ما بفرست. به نزد قلب های ساکت و غمگین ما بفرست. با او از تمام لحظه های منتظر بودن، سخن گوییم. ز رنج ظلم های رفته بر این جان و تن گوییم و گرد کفش هایش را به اشک چشم برگیریم. نگاه واپسین را بر رخ ماهش بیندازیم؛ سپس عزم سفر گیریم.

بیا مهدی! بیا مهدی! که درد انتظار تو، فروغ دیده ها را کشت و آتش در درون سینه ها افروخت؛ از آن آتش، پر پروانه دل سوخت؛ سپس در اشک شمع عمر مدفون شد.

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۲ ، ۱۶:۰۱
Sara293